خاک بازی در حد تیم ملی
دیروز عصر من و شما و بابایی رفتیم نوفرست دیدن باباجون. آخه 2-3 هفته ایه که باباجون از مشهد امده بیرجند و الانم چند روزیه رفتن نوفرست که به کاراشون برسن.
وقتی که رسیدیم اونجا تو همش میرفتی جلوی دست و پای بابایی و باباجون. منم که تو آشپزخونه مشغول کارا بودم. بابایی تو رو گذاشت وسط حیاط تو خاکا یک ظرف هم گذاشت جلوت. تو هم تا تونستی خاکبازی کردی و همش خاکا ریختی تو ظرف و باز خالی کردی. خلاصه خوب برا خودت سرگرم شده بودی.
آخر سر لباسات خیلی دیدنی شده بود. حیف دوربین نبود ازت عکس بگیرم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی